پسرای نامرد


اينـ يـادداشتــ هـا را براي تـو مي گذارم جاي خالي ات تا ابد نــ ــقـ ـطـ ـه چـ ـيــ ـنــ ــ خـواهــد مانــد ..... بعـــــد از تـــــو تحمــلــ ضـ ـمـ ـيـ ـر ديــگــري را نــدارم . . .

پسره به دختری که باهاش دوست بود میگه :
امروز وقت داری بیای خونمون؟
دختره : مامانم نمیذاره
پسره : بگو میخوام برم استخر...
دختره اومد خونه دوست پسرش
پسره : تو که اومدی استخر مثلا باید موهات خیس باشن،برو تو حموم م
وهاتو خیس کن!
وقتی دختره میره حموم،پسره به دوستاش زنگ میزنه...
پسره و دوستاش یکی یکی...
این آخری که رفت حموم ، نه یک ساعت نه دو ساعت ، موند تو حموم...
دیدن این دیر کرد ، رفتن حمومو یهو دیدن دختره و پسره رگ دستشونو باهم زدند و گوشه حموم افتادن و روی دیوار حموم نوشته :
نامردا خواهرم بود...


 



♥♥♥♥♥♥
†ɢα'§ : <-TagName->
دو شنبه 21 اسفند 1391برچسب:, 23:0 |- هانیه -|

ϰ-†нêmê§